عاشق ومجنونت شدم
نوشته شده توسط : الهام


عاشق و مجنونت شدم
ناخونده مهمونت شدم
کلی پریشونت شدم , اما بازم نیومدی

قهوه فنجونت شدم
شمعه تو شمدونت شدم
خاکه تو گلدونت شدم , اما بازم نیومدی

همیشه ممنونت شدم
بره چوپونت شدم
آب تو بیابونت شدم , اما بازم نیومدی

شعرای ارزونت شدم
عمری غزل خونت شدم
تسلیمه قانونت شدم , اما بازم نیومدی

چنان هامونت شدم
نزدیکتر از جونت شدم
رگت شدم, خونت شدم , اما بازم نیومدی

خادم و دربون شدم
اسیره زندونت شدم
گلابه کاشونت شدم , اما بازم نیومدی

یه جوری مدیونت شدم
سنگه خیابونت شدم
راهیه میدونت شدم , اما بازم نیومدی

تو سختی آسونت شدم
تو دردا درمونت شدم
ناجیه پنهونت شدم , اما بازم نیومدی

مژه مژگونت شدم
هلاکه چشمونت شدم
رفتمو قربونت شدم , اما بازم نیومدی

سرو سامونت شدم
صادق بی ایمونت شدم
چشمای گریونت شدم , اما بازم نیومدی





:: بازدید از این مطلب : 227
|
امتیاز مطلب : 115
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
hamid در تاریخ : 1389/12/22/0 - - گفته است :
kheili ghashange


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: